درس بيست ودوم امام شناسي
اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ
وَمَساكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ
وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللَّه
هِوَحَفَظَةِ سِرِّ اللَّه
وَحَمَلَةِ كِتابِ اللَّه
وَاَوْصِياَّءِ نَبِىِّ اللَّهِ وَذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
يكي از مهم ترين و با ارزش ترين وجوه اتقان و استحكام زيارت جامعه كبيره ، عنايت خاصّ
حضرت ولي عصر (عج) به آن است .
علّامه محمّد تقي مجلسي – پدر علّامه محمّد باقر مجلسي – در شرح« من لايحضره الفقيه
شيخ صدوق »در ذيل اين زيات مي گويد:
«چون به نجف مشرّف شدم، براي اينكه لياقت تشرّف به حرم علوي را پيدا كنم ، تصميم گرفتم
كه چند روزي عبادت كنم . روزها در مقام مقائم و شب ها در رواق مطهّر مشغول بودم .
شبي در عالم مكاشفه « حضرت بقيّه الله عجّل الله تعالي فرجه الشريف » را در حرم پدر
بزرگوارش ديدم. فردا به« سرّ من رأي» مشرف شدم و چون وارد حرم شدم مهدي روحي فداه
آن پاره ماه آنجا بود .
ايستادم و از دور به طور مدّاحي و در حالي كه با انگشت ، اشاره به او مي كردم ، زيارت
جامعه را خواندم .
فرمودند : بيا جلو . ابهّت و عظمت او مانع مي شد، تا بالاخره جلو رفتم. به من تلطّف كرد و
فرمود : «نعم الزياره هذه» .
يعني : خوب زيارتي است اين زيارت.
گفتم : از جدّتان مي باشد. و اشاره به قبر مطهّر امام هادي (عليه السلام) كردم. فرمودند: بلي
از جدّم صادر شده است .»
از اين جهت علّامه مجلسي دوم درباره اين زيارت مي فرمايد : «صحيح ترين زيارات از نظر
متن و سند ، زيارت جامعه كبيره است. »
( زندگاني چهارده معصوم – آيت الله حسين مظاهري – انتشارات پيام آزادي – تهران 1381- چاپ هفتم- ص 193.)
و نيز مرحوم محدّث نوري صاحب كتاب نجم الثاقب ، حكايت تشرّف سيّد حسن رشتي ، خدمت
امام عصر (عج) رانقل كرده است كه«... سپس آن حضرت (عج) دست مبارك را بر زانوي من
گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمي خوانيد؟
سه مرتبه فرمود : نافله ، نافله، نافله. و باز فرمود : شما چرا عاشورا نمي خوانيد ؟ سه مرتبه
فرمود: عاشورا ، عاشورا ، عاشورا .و بعد فرمود: شما چراجامعه نمي خوانيد ؟ و سه مرتبه
فرمود : جامعه، جامعه، جامعه» .
( نجم الثاقب- محدّث نوري – انتشارات علميّه اسلاميّه – حكايت 70-ص342.)
مرحوم حاج شيخ عباس قمي نيز اين حكايت را در مفاتيح الجنان به نقل از استادش يعني
محدّث نوري آورده است .
علّامه محمّد تقي مجلسي در جلد پنجم كتاب « روضه المتّقين » مي گويد : «من در رؤياي حقه
اي ، امام رضا (عليه السلام) را زيارت كردم . مشغول خواندن زيارت جامعه بودم كه حضرت به
من فرمود: احسنت ، احسنت .
يعني هم زيارت جامعه را تحسين كردند و هم مرا كه در خدمت ايشان اين زيارت را مي خواندم. »
( نسيم معرفت- حسين گنجي- ص3)
@ سيماي ظاهري امام : قسمت دوم
برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
ب) رواياتي كه خصال و سيماي امام مهدي (ع) را به تفصيل بيان كرده و ويژگيهاي آنحضرت
را يك به يك برشمردهاند.
برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
١. پيامبر گرامي اسلام(ص)، امام مهدي(ع) را شبيه خود معرفي كرده، در توصيف او
ميفرمايد:
پدر و مادرم به فداي او كه هم نام من، شبيه من و شبيه موسي، زاده عمران است.
بر [بدن] او نوارهايي [جامه هايي] از نور است كه از شعاع قدس است.6
-٢. آن حضرت در روايت ديگري در توصيف چهره فرزندش، امام مهدي(ع) ميفرمايد:
مهدي از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است.7
٣-پيامبر اعظم(ص) در روايتي پيشاني و بيني امام مهدي(ع) را اينگونه توصيف ميكند:
مهدي از من است، پيشاني گشاده و بيني كشيده دارد.8
٤-باتوجه به همه ويژگيهاي يادشده است كه پيامبر اسلام(ص) در وصف امام مهدي(ع)
ميفرمايد: مهدي، طاووس اهل بهشت است.9
٥-امام باقر(ع) از پدرش و جدش روايت ميكند كه روزي امام علي(ع) در حالي كه بالاي منبر
بود، فرمود: از فرزندان من در آخرالزمان، مردي ظهور ميكند كه رنگ [صورتش] سفيد متمايل
به سرخي و سينهاش فراخ و رانهايش ستبر و شانههايش قوي است و در پشتش دو خال
است، يكي، به رنگ پوستش و ديگري، مشابه خال پيامبر اكرم(ص).10
٦. امام رضا(ع) نيز در بيان صفات و ويژگيهاي امام عصر(ع) ميفرمايد:
قائم كسي است كه در سن پيرمردان و با چهرة جوانان قيام كند و نيرومند باشد تا بدانجا
كه اگر دستش را به سوي بزرگترين درخت روي زمين دراز كند، آن را از جاي بركند و اگر
بين كوهها فرياد برآورد، صخره هاي آن فروپاشد.11
٧.حضرت رضا(ع) در روايت ديگري، در پاسخ اباصلت هروي كه از ايشان پرسيد:
«نشانه هاي قائم شما هنگام ظهور چيست؟»
ميفرمايد: نشانهاش اين است كه در سنّ پيري است، ولي منظرش جوان است، به گونه اي كه
بيننده ميپندارد چهل ساله يا كمتر از آن است.
نشانه ديگرش آن است كه به گذشت شب و روز پير نشود تا آنكه اَجَلش فرا رسد.12
«علي بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي» كه بيست مرتبه به شوق ديدار مولايش ـ امام مهدي(ع) ـ
به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوي خود دست يافت، در گزارش ديدار خود، آن حضرت را
اين گونه توصيف ميكند.
او ميانه بالابود، نه بسيار بلند قد و نه بسيار كوتاه قد. صورتي گرد، سينه اي فراخ، پيشاني
سفيد و ابرواني به هم پيوسته داشت.
بر گونه راست او خالي بود؛ چون دانه مشك كه بر قطعه عنبر ساييده باشد.13
٨- «ابراهيم بن مهزيار» نيز كه به شرف ملاقات امام مهدي(ع) رسيده است، در بيان خصال
آن امام ميگويد: او جواني نورس و نوراني و سپيد پيشاني بود با ابرواني گشاده و گونه ها و
بيني كشيده و قامتي بلند و نيكو چون شاخه سرو. گويا پيشانياش ستارهاي درخشان بود و
برگونه راستش، خالي بود كه مانند مشك و عنبر بر صفحه اي نقره اي ميدرخشيد. بر سرش،
گيسواني پرپشت و سياه و افشان بود كه روي گوشش را پوشانده بود. سيمايي داشت كه هيچ
چشمي برازندهتر و زيباتر و با طمأنينه تر و باحياتر از آن نديده است.14
ابراهيم شفيعي سروستاني
-----------------
7. همان، ج 51، ص 91.
8. همان، ص 90
9.علامه مجلسي، همان، ج 51، ص 91.
10.شيخ صدوق، همان، ج2، باب 57 ، ص 560 ، ح 17.
11. همان، ج 2، باب 35، ص 69 ، ح 8 .
12. همان، باب 57 ، ص 558 ، ح 12.
13. علامه مجلسي، همان، ج 52، .
14.شيخ صدوق، همان، ج 2، باب 43، صص 180 و 181.
------------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
:: موضوعات مرتبط:
امام شناسي ,
,
:: برچسبها:
ن ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1